انتشار یافته
نسبتهای ارزشگذاری و قابلیت پیشبینی بازدة بازار، شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران
با همکاری لیلا نصیری ، علی ابراهیم نژاد 1395فصلنامه مدلسازی ریسک و مهندسی مالی، دوره 1، شماره 2، زمستان 1395
در این پژوهش، قابلیت پیشبینی بازدة بورس اوراق بهادار تهران از طریق نسبتهای ارزشگذاری در افقهای زمانی مختلف بررسی میشود. برای این منظور، بر اساس روش تفکیک کمپل-شیلر، توانایی چهار متغیر بازدة سود تقسیمی، نسبت سود تقسیمی به قیمت، نسبت قیمت به سود و نسبت پرداخت سود تقسیمی در پیشبینی بازار اندازهگیری شده است. از میان متغیرهای مورد بررسی، سه متغیر اول قابلیت پیشبینی بازدة بازار را دارند در حالی که متغیر نسبت پرداخت سود تقسیمیتوانایی پیشبینی بازار را ندارد. از نظر افق پیشبینی، نتایج نشان میدهد که نسبتهای ارزشگذاری، توانایی پیشبینی بازده در افق کوتاهمدت را ندارند، اما با افزایش افق بازدهی، توان پیشبینی در داخل و خارج نمونه افزایش مییابد. همچنین، قابلیت پیشبینی در دورههای زمانی مختلف متغیر است و در برخی سالها بالاتر از سایر دورهها است.
بررسی عملکرد رگرسیون دادههای ترکیبی با تواتر متفاوت در پیشبینی تورم فصلی ایران
با همکاری محمد حسین رضائی 1395فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد و الگوسازی- دوره 7, شماره 1
این مطالعه به بررسی قدرت پیشبینی مدلهای خودرگرسیون با دادههای با تواتر متفاوت در پیشبینی نرخ تورم فصلی برای اقتصاد ایران میپردازد. به این منظور، دقت پیشبینی مدلهای خودرگرسیونی که از وقفههای ماهانه نرخ تورم استفاده میکنند در برابر مدل پایهای که از اطلاعات فصلی تغذیه میکند، مقایسه شده است. نتایج نشان میدهد که استفاده از مشاهدات ماهانه نرخ تورم در پیشبینی تورم فصلی غالبا منجر به بهبود دقت نتایج در پیشبینی تورم شده است. این بهبود بطور ویژه خود را در پیشبینی یک گام به جلو نشان میدهد. در میان الگوهای مورد بررسی، رگرسیونهای میداس عمدتا در افقهای پیشبینی یک گام، سه گام و چهار گام به جلو نسبت به مدل پایه از دقت بالاتری برخوردار بودهاند. مدل وزندهی گام به گام که دارای تعداد پارامترهای زیادی است، نسبت به مدل رگرسیون میداس که دارای ویژگیهای غیرخطی و تعداد پارامتر محدودتری است، پیشبینیهای نسبتا دقیقتری ارائه کرده است.
آیا شاخص قیمت تولیدکننده پیشرانی برای شاخص قیمت مصرفکننده است؟
با همکاری سعید بیات، هومن کرمی 1394فصلنامه پژوهش های پولی وبانکی، سال ۸، شماره ۲۶ - زمستان ۱۳۹۴
میان بسیاری از اقتصاددانان ایران این نگرش وجود دارد که تورم شاخص قیمت تولیدکننده پیشرانی برای تورم شاخص قیمت مصرفکننده است. طبق این دیدگاه، افزایش (کاهش) تورم شاخص قیمت تولیدکننده علامتی از افزایش (کاهش) تورم شاخص قیمت مصرفکننده در آینده خواهد بود. مقاله حاضر با به کارگیری اطلاعات زیراجزای شاخص قیمت تولیدکننده و مصرفکننده فرضیه فوق را آزمون میکند. اطلاعات مورد استفاده مربوط به ۳۵۹ قلم کالای موجود در سبد مصرفکننده و ۷۵۱ قلم کالای موجود در سبد تولیدکننده به پایه سال ۱۳۸۳ و در بازه زمانی ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۲ میباشد. نتایج نشان میدهد که تورم شاخص قیمت تولیدکننده پیشرانی برای تورم شاخص قیمت مصرفکننده محسوب نمیشود اما با حذف اقلام مشترک میان شاخص قیمت مصرفکننده و تولیدکننده از لیست اقلام شاخص قیمت تولیدکننده، تورم شاخص قیمت بازسازی شده تولیدکننده هم در بلندمدت و هم در کوتاهمدت میتواند پیشرانی برای تورم شاخص قیمت مصرفکننده باشد.
مقایسه عملکرد روشهای مستقیم و تکرار شونده در پیشبینی زمان حقیقی نرخ تورم در ایران
با همکاری حامد عطریانفر 1394فصلنامه پژوهش های اقتصادی ایران، دوره 20، شماره 64، پاییز 1394
نرخ تورم یکی از متغیرهای کلیدی اقتصاد کلان است که پیشبینی دقیق آن برای افقهای بیش از یک دوره مورد نیاز نهادهای سیاستگذار و به ویژه بانک مرکزی است. روشهای مستقیم و تکرار شونده دو تکنیک متداولی است که در ادبیات بههنگام پیشبینی در افقهای بیش از یک دوره پیشنهاد میشود. این مطالعه با بهرهگیری از طیف وسیعی از متغیرهای اقتصادی به بررسی این دو روش برای پیشبینی زمان حقیقی نرخ تورم در ایران میپردازد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که عموما با افزایش افق پیشبینی، عملکرد روش تکرار شونده نسبت به روش مستقیم بهبود مییابد. برای معیارهای اطلاعاتی که وقفه کمتری انتخاب میکنند (مانند شوارتز)، روش مستقیم در کوتاهمدت (1 فصل و 2 فصل) و روش تکرار شونده در بلندمدت (3 فصل و 4 فصل) برتری دارد، در حالیکه برای معیارهای اطلاعاتی که وقفه بیشتری انتخاب میکنند (مانند آکایکه)، مقایسه بین این دو روش وابسته به افق پیشبینی نبوده و روش تکرار شونده بهطور کلی دارای دقت بیشتری است.
بررسی واکنش نرخ بهره کوتاهمدت کشورهای مختلف به شوک پولی آمریکا و عوامل توضیحدهنده آن
با همکاری مهراد شریف واقفی 1394فصلنامه پژوهش های پولی وبانکی، سال ۸، شماره ۲۵ - پاییز ۱۳۹۴
با توجه به نقش مهم آمریکا در اقتصاد جهان تا به حال تحقیقات بسیاری در زمینه اثر سیاست پولی این کشور بر متغیرهای کلان نظیر تولید، تورم و نرخ ارز دیگر کشورها انجام شده است. تمامی این تحقیقات تأثیر معنادار سیاستهای پولی آمریکا بر متغیرهای کلان اقتصادی دیگر کشورها را تایید میکنند. با این وجود مقالات اندکی به بررسی نحوه واکنش سیاستگذار پولی کشورهای مختلف به سیاست پولی اعمال شده در آمریکا پرداختهاند. به منظور بررسی نحوه واکنش سیاستگذار پولی کشورهای مختلف، در این تحقیق ابتدا به بررسی واکنش نرخ بهره کوتاهمدت کشورها به شوک پولی برونزا در کشور آمریکا پرداخته شده است. سپس عوامل توضیح دهنده نحوه واکنش نرخ بهره کوتاهمدت مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که استقلال بانک مرکزی، استقلال در سیاست پولی، درجه باز بودن مالی و سهم تجارت با آمریکا از تولید ناخالص داخلی به خوبی میتواند تفاوت در واکنش نرخ بهره کوتاهمدت کشورها به شوک پولی برونزای کشور آمریکا را توضیح دهد.
بررسی عملکرد مدل خودرگرسیون در پیشبینی تورم ایران
با همکاری هومن کرمی 1394فصلنامه پژوهش های پولی وبانکی، سال ۸، شماره ۲۴ - ( تابستان ۱۳۹۴ )
در این مقاله عملکرد مدلهای خودرگرسیون مستقیم و تکرارشونده برای پیشبینی تورم ایران در افقهای ۱، ۲، ۳ و ۴ فصل بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که دقت پیشبینی روش مستقیم نسبت به روش تکرارشونده به معیار انتخاب وقفه بستگی دارد. از سوی دیگر در ادبیات پیشبینی، فرایند انتخاب وقفهها به صورت تجمعی صورت میگیرد. بنابراین در این مقاله بررسی شده که آیا استفاده از تمام ترکیبهای ممکن وقفهها، به جای استفاده از وقفههای تجمعی، میتواند به بهبود دقت پیشبینی منجر شود. یافتههای ما نشان میدهد که ترکیب بهینه وقفهها نسبت به وقفههای تجمعی در تمام افقهای پیشبینی از دقت پیشبینی بالاتری برخوردار است و ترکیب وقفهها بسته به افق پیشبینی مورد نظر، تغییر میکند بهطوریکه بهترین ترکیب از وقفهها در افق ۱ و ۲ فصل، وقفهی اول و در افق ۳ و ۴ فصل، وقفههای اول و چهارم میباشد. همچنین استفاده از روش تصحیح خطای پیشبینی «IC» به منظور کاهش احتمال وقوع خطای منظم در پیشبینی باعث بهبود دقت پیشبینی نمیشود.
شکستهای ساختاری و مدلسازی رفتار تورم: مقایسه مدلهای غیرخطی و مدلهای با پارامتر زمانمتغیر
با همکاری سعید بیات، هومن کرمی 1394دوفصلنامه مطالعات و سیاست های اقتصادی، دوره 11، شماره 103، بهار و تابستان
شناخت پویاییهای رفتار تورم میتواند به پیشبینی دقیقتر رفتار آتی این متغیر کمک کند. یکی از وجوه مهم پویاییهای رفتار تورم در اقتصاد ایران که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، مسئله وجود یا عدم وجود شکستهای ساختاری در سری زمانی تورم و یافتن مدل مناسب برای فرموله کردن شکست در سری زمانی این متغیر است. مقاله حاضر چنین هدفی را دنبال میکند. در این مقاله با استفاده از دادههای فصلی مربوط به تورم شاخص قیمت مصرفکننده از سال 1369 تا 1390، نشان داده میشود که تورم ایران دچار شکستهای ساختاری شده است و در نتیجه، مدلهای خطی با پارامترهای ثابت نمیتوانند رفتار تورم را به خوبی توضیح دهند. سپس نشان داده میشود که مدلهای خطی با پارامترهای زمانمتغیر میتوانند اثرات شکستهای ساختاری را لحاظ کنند و توضیحدهنده خوبی برای رفتار تورم ایران هستند، در حالیکه مدلهای غیرخطی از این جهت چندان موفق نیستند. همچنین بررسی عملکرد پیشبینی بروننمونهای نشان میدهد که پیشبینیهای مدل خطی با پارامترهای زمانمتغیر در تمام افقهای پیشبینی نسبت به مدل پایه خودرگرسیون اندکی دقیقتر است هر چند این عملکرد بهتر به لحاظ آماری معنادار نیست. این در حالی است که عملکرد پیشبینی مدل غیرخطی TAR نسبت به مدل پایه خودرگرسیون ضعیفتر است. بنابراین هر چند مدلسازی زمان متغیر نرخ تورم ایران میتواند به توضیح رفتار این متغیر کمک کند، اما این نوع مدلسازی، بهبود قابلتوجهی در پیشبینی تورم ایجاد نخواهد کرد.
شناسایی عوامل موثر بر قیمت زمین به روش هدونیک: مطالعه موردی منطقه هشت تهران
با همکاری مرتضی سحرخیز، سیدفرشاد فاطمی 1393دو فصلنامه مطالعات و سیاست های اقتصادی، سال دهم، شماره 1(پیاپی 101)، بهار و تابستان 93، صفحه 252
در اين مطالعه به كمك مجموعه داده منحصر به فردي كه تاكنون در ايران استفاده نشده است به تحليل عوامل موثر بر قيمت زمين در منطقه هشت شهر تهران مي پردازيم. نتايج تحقيق با تئوري هاي اقتصاد شهري سازگار است و نشان مي دهد كه با افزايش فاصله زمين تا مراكزي كه دسترسي به آن ها ارزشمند است، مانند ميدان، پارك و بزرگراه قيمت زمين كاهش مي يابد؛ در حالي كه با افزايش مساحت زمين، تراكم مجاز ساخت و ساز و رتبه اجتماعي محله، قيمت زمين افزايش پيدا مي كند. همچنين براي مقايسه روش هاي برآورد مختلف، مدل را به روش شبه پارامتريك نيز برآورد مي كنيم، اما استفاده از اين روش بهبودي در نتايج ايجاد نمي كند.
کليدواژگان: قيمت زمين، روش هدونيك، برآوردگر منعطف، برآورد شبه پارامتريك و غيرپارامتريك
معرفی و مقایسه عملکرد گزیده ای روش های معمول در پیش بینی ارزش در معرض ریسک چند دوره ای: مطالعه موردی بورس اوراق بهادار تهران
با همکاری محمدحسین رضایی 1393فصلنامه پژوهش های اقتصادی ایران، سال نوزدهم، شماره 60، صفحه 35-1
شناسایی و تاریخگذاری چرخههای تجاری اقتصاد ایران
با همکاری مجید عینیان 1393فصلنامه پژوهش های پولی و بانکی، سال هفتم، شماره 20، تابستان 93، صفحه 161
مدل هاي پيش بيني چرخه هاي تجاري هنگامي معتبر شناخته مي شوند كه قدرت خود را در شناسايي دوره هاي رونق و ركود نشان دهند. در بسياري از كشورهاي جهان مرجعي رسمي جهت تاريخ گذاري چرخه هاي تجاري وجود دارد. در ايران به دليل فقدان چنين مرجعي اكثر مطالعات خود به تاريخ گذاري و سپس مقايسه نتايج مدل خود با آن مي پردازند كه طبيعتاً اغلب اين تاريخ گذاري ها بايكديگر سازگار نيستند. در اين مقاله پس از معرفي روش هاي شناسايي چرخه هاي تجاري، تلاش مي شود تا با استفاده از مجموعه گسترده اي از داده هاي اقتصادي و با بهره گيري از الگوريتم براي- بوشان تاريخ گذاري قابل اطميناني براي دوره هاي رونق و ركود سال هاي 1367 تا 1387 ارائه شود.
کلید واژگان: اقتصاد ايران، چرخه هاي تجاري، رونق و ركود، تاريخ گذاري
پیش بینی تورم به روش تفکیک اجزای شاخص کل قیمت کالاها و خدمات مصرفی
با همکاری سعید بیات 1393فصلنامه پژوهش های پولی و بانکی، سال هفتم، شماره 19، صفحه 103
ارزیابی عملکرد روش های ترکیبی در پیش بینی زمان حقیقی نرخ تورم در ایران
با همکاری حامد عطریانفر 1392فصلنامه پژوهش های پولی و بانکی، سال ششم، شماره 18، زمستان 92، صفحه 23
توضیح تغییرات پایه پولی و مخارج دولت در ایران
با همکاری رامین مجاب، فرهاد نیلی 1392فصلنامه پژوهش های پولی و بانکی، سال ششم، شماره 17
ارزیابی روش های ترکیب پیش بینی: مطالعه موردی قیمت مسکن شهر تهران
با همکاری حامد عطریانفر، سید فرشاد فاطمی 1392فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران،دوره 2، شماره 6، تابستان 1392
در این مطالعه ابتدا محتوای اطلاعاتی متغیرهای گوناگون اقتصادی برای پیشبینی قیمت مسکن در شهر تهران بررسی شده و سپس عملکرد برخی از روشهای ترکیب پیشبینی برای پیشبینی این متغیر ارزیابی شدهاست. نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که اســتفاده از اطلاعات متغیرهای گوناگون به وسیله تکنیکهای ترکیب پیشبینی میتواند باعث افزایش دقت پیشبینی گردد. در این میان، دقت روشهای ساده ترکیب از روش وزنهای بهینه، علیرغم برخورداری از پشتوانه نظری، بیشتر است. همچنین بطور کلی اختصاص اهمیت بیشتر به پیشبینیهای اخیر (در روش مجذور خطای تنزیلشده) و همفزونی کمتر اطلاعات (در روش خوشهبندی) موجب افزایش دقت پیشبینی میگردد. از طرف دیگر انقباض وزنها به سمت وزنهای یکسان (در روش انقــباضی) با کاهش میــزان خطای تخمین، عملکرد پیشبینی را بهبود میبخشد.
تاثیر شوک های درآمد نفت بر تولید بدون نفت
با همکاری رامین مجاب 1390فصلنامه پژوهش های پولی و بانکی، سال چهارم، شماره 9
با مدل سازي تابع توليد بلندمدت از طريق رويكرد معادلات ديفرانسيل تصادفي و تخمين يك الگوي خودرگرسيون برداري جزئي (1367:1-1387:2)، به بررسي تاثير شوك هاي نفتي و پولي بر توليد ناخالص داخلي بدون نفت در اقتصاد ايران مي پردازيم. نتايج نشان مي دهند كه توليد غيرنفتي همزمان با شوك مثبت درآمدهاي نفتي كاهش مي يابد، اما آن كاهش در فصل هاي آتي جبران مي شود. از ديگر نتايج به دست آمده آن است كه شوك پولي در توضيح نوسانات توليد، سهم نسبتاً پاييني بر عهده دارد. نتايج بحث برانگيز است و نياز به انجام مطالعات بيشتر در اين حوزه احساس ميشود.
کليدواژگان: توليد بدون نفت، شوك هاي نفتي، شوك هاي پولي، مدل خودرگرسيون برداري جزئي، معادلات ديفرانسيل تصادفي
اثربخشی سیاست های تحریک تقاضای اسمی در اقتصاد ایران
با همکاری مسعود نیلی، کیوان اسلامی 1390فصلنامه پژوهش های پولی و بانکی، سال سوم، شماره 7، بهار 90
هدف از اين پژوهش، بررسي رابطه بين تقاضاي اسمي و توليد حقيقي در اقتصاد ايران، در يك بازه زماني پنجاه ساله است. به ويژه در اين تحقيق بررسي خواهيم كرد كه آيا اين رابطه در طول پنج دهه گذشته دستخوش تغيير شده است يا خير. مشاهدات ما نشان از وجود رابطه اي معنا دار و قوي بين توليد و تقاضا در سال هاي پيش از دهه 1350 دارد. پس از يك شكست ساختاري در مقطع ۱۳۵۲، از اثرپذيري توليد حقيقي از تقاضاي اسمي در فاصله سال هاي ۱۳۵۲ تا ۱۳۷۰ كاسته مي شود. سپس از سال ۱۳۷۱، رابطه توليد و تقاضا در اقتصاد ايران كاملاً فرو مي ريزد. مشاهدات بعدي نشان مي دهد كه عامل موثر در شكست ساختاري اين رابطه در سال ۱۳۵۲، تغيير در سازوكار اطلاعاتي موجود در بازارهاست (سازوكار اطلاعات ناكامل) و عامل اصلي در شكست ساختاري دوم، تغيير در چسبندگي قيمت ها و در نتيجه، افزايش متوسط نرخ تورم است.