ابعاد پیچیدگی در عملکرد استراتژی‌های توسعه محصول پیچیده جدید : یکپارچه‌سازی عمودی یا برون‌سپاری

توسعه محصول جدید یکی از چالش‌های عمده بنگاه‌های بزرگ فناوری تولید کننده محصولات پیچیده در حوزه‌هایی مانند هوافضا، توربین گاز و زیست‌فناوری است. محصولات پیچیده به پروژه هایی با هزینه بالا، حساسیت زیاد به مهندسی، اجزای پیچیده و در هم تنیده اطلاق می‌شود به گونه‌ای که هر یک از زیرسیستم‌ها خود یک محصول مجزای پیچیده محسوب می‌شود. در یک محصول پیچیده هر یک از زیرسیستم‌ها می‌تواند خود یک محصول مجزا باشد که به وسیله تامین کنندگان داخلی یا بیرونی تولید می‌شود. پیچیدگی و در هم تنیدگی اجزا در کنار عدم قطعیت‌های محیطی باعث شده است تا شرکت‌های مادر استراتژی‌هایی را برای هم‌راستا کردن منافع خود با شرکت‌های تامین کننده در پیش بگیرند. برای مثال ممکن است این شرکت‌ها تمایل داشته باشند تا کل یا بخشی از سهام تامین کنندگان خود را در اختیار گرفته و استراتژی یکپارچه‌سازی عمودی را در پیش بگیرند هر چند که این استراتژی می‌تواند هزینه‌های متعددی را به شرکت‌های مادر تحمیل کند. یک پرسش چالش‌برانگیز می‌تواند این باشد که در در محصولات با ابعاد پیچیدگی متفاوت بهترین استراتژي توسعه محصول جدید چه می‌تواند باشد. برای پاسخ به این پرسش می‌توان با الهام از چارچوب‌ّای مفهومی متنوع یا مطالعات موردی یک مدل شبیه‌سازی برای ارزیابی عملکرد استراتژي‌ برون‌سپاری و یا یکپارچه‌سازی توسعه داد؛ که برای آشنایی بیشتر مطالعه این مقاله می‌تواند مفید باشد.

Rahmandad, H. (2019). Interdependence, complementarity, and ruggedness of performance landscapes. Strategy Science, 4(3), 234-249.


جمع‌سپاری: شناخت محیط عملیات و ارتباط آن با ویژگی‌های فرآیند

هدف از این تحقیق آن است که محیط عملیاتی که استفاده موفقی از مدل جمع‌سپاری داشته اند از حیث ابعاد پیچیدگی مورد بررسی قرار گیرد. سپس، بررسی شود، که مدل جمع‌سپاری به کاررفته به چه وسیله به ابعاد پیچیدگی محیط پاسخ داده است (ابعاد پیچیدگی عملیات جمع‌سپاری‌شده که می توانند به ابعاد پیچیدگی محیط پاسخ دهند). جهت مطالعه بیشتر، به مقاله زیر مراجعه فرمایید:

E. Estelle´s-Arolas and F. Gonza´lez-Ladro´n-de-Guevara. 2012. Towards an integrated crowdsourcing definition. Journal of Information Science


Bundling of Substitutable Products in a Decentralized Supply Chain

باندلینگ محصولات، فروش دسته‌ای چند کالا با یک قیمت، یکی از روش‌های تمایز قیمت است. باندلینگ مزایای بسیاری را برای شرکت­ها به همراه دارد مانند: کاهش هزینه بسته­بندی و موجودی، امکان فروش محصول با تقاضای کمتر همراه با محصول پرطرفدار، فراهم کردن فضای فروش برای محصول جدید و غیره. در موقعیت های بسیاری باندلینگ محصولات قابل جایگزین چه در شرایطی که تولیدکننده­ی آنها یک شرکت باشد و چه چندین شرکت، مطرح است. یکی از این حالت‌ها بررسی اثر باندلینگ در زنجیره‌تامین غیر متمرکز با یک تامین‌کننده که دو محصول نسبتا قابل جایگزین را از طریق واسطه به بازار بفروش می‌رساند، است. در این زنجیره‌تامین باندلینگ سبب افزایش هماهنگی می‌شود، حال آنکه افزایش قابلیت جایگزینی سبب کاهش اثر باندلینگ می‌گردد. نتایج فوق تنها در حالتی که تابع مطلوبیت دو محصول مستقل و یکنواخت باشند مورد بررسی قرار گرفته است. از آن جایی که مطلوبیت مشتری می تواند از هر تابع دیگری پیروی کند این سوال وجود دارد که آیا در حالت کلی‌تر و برای توابع مطلوبیت دیگر کماکان باندلینگ سبب ایجاد هماهنگی در زنجیره‌تامین می‌شود؟ و اینکه با تابع مطلوبیت عمومی تری، تغییر میزان قابل جایگزین بودن چه تاثیری بر باندلینگ دارد؟


مدیریت بحران: تحلیل شبکه

هدف از این تحقیق شناخت و عارضه­یابی ساختار شبکه مدیریت بحران در کشور است. جهت مطالعه بیشتر، به مقاله زیر مراجعه فرمایید:

Kapucu, N. (2006). Public-nonprofit partnerships for collective action in dynamic contexts of emergencies. Public Administration, 84(1), 205–220.


هوش جمعی شبکه های اجتماعی: بررسی تأثیر میزان ارتباطات میان اعضا

در ادبیات رایج هوش جمعی باور بر این بوده است که شرط لازم برای ظهور هوش جمعی در یک گروه این است که اعضای گروه از جهت فکری مستقل از هم بوده و از دیدگاه شبکه ای ارتباطی میان اعضای شبکه وجود نداشته باشد. اخیرا نشان داده شده است که در شبکه هایی که دارای ساختار غیرمتمرکز هستند (یعنی درجه ارتباطی تمامی اعضای شبکه با هم برابر است) نه تنها هوش جمعی ظهور می­یابد، بلکه میزان هوش تک­تک افراد نیز بدلیل پدیده یادگیری افزایش پیدا می­کند. سؤالی که در این میان پاسخ داده نشده است آن است که آیا این اثر در هرشبکه غیرمتمرکز با هر شدت از میزان ارتباطات وجود دارد؟ لذا هدف از این تحقیق، بررسی میزان ارتباطات (درجه رئوس گراف) بر میزان هوش جمعی در شبکه های غیر متمرکز است. جهت مطالعه بیشتر، به مقاله زیر مراجعه فرمایید:

Becker, J., Brackbill, D. & Centola, D.2017. Network dynamics of social influence in the wisdom of crowds. Proceedings of the national academy of sciences


BIM: استفاده از تکنولوژی مدل سازی اطلاعات ساختمانی در صنعت ساخت

استفاده از تکنولوژی های مبتنی بر داده میتواند بهره وری فعالیت های سازمانها را افزایش دهد. یکی از تکنولوژی هایی که اخیرا در صنعت ساخت مورد توجه قرار گرفته است تکنولوژی مدل سازی اطلاعات ساختمانی است. مدل سازی اطلاعات ساختمانی نه تنها ابزارهایی برای یکپارچگی و جامعیت اطلاعات، اسناد و داده های مختلف پروژه ارائه میدهد بلکه فرآیندی جهت افزایش تعامل بین اعضای پروژه ها نیز هست. در واقع میتوان گفت مدل سازی اطلاعات ساختمانی تکنولوژی متشکل از نرم افزار و فرآیندهایی است که در آن تحویل یکپارچه پروژه با ایجاد محیط تعاملی بین اعضا و ایجاد پایگاه اطلاعاتی مشترک جهت ذخیره و اشتراک داده ها پروژه فراهم میشود. در بسیاری از پژوهش های انجام شده به خروجی ها و نتایج مختلف اجرای این تکنولوژی از جمله امکان تشخیص خطاها قبل از شروع اجرا، کاهش هزینه های ساخت، افزایش دقت برآورد، امکان ذخیره سازی و مدیریت دانش در طول پروژه، تسهیل یادگیری، و غیره اشاره شده است. در بسیاری از کشورها، سازمانهای دولتی به دنبال راهکارها و اتخاذ سیاست هایی جهت توسعه استفاده از این تکنولوژی هستند. به عبارتی در بسیاری از مناطق جهان سازمانهای حوزه ساخت تحت فشارهای دولتی و نهادی برای پیاده سازی این تکنولوژی در پروژه های ساخت قرار دارند تا جایی که در برخی از کشورها از جمله انگلستان، آمریکا و سنگاپور استفاده از این تکنولوژی به صورت یک اجبار از سمت دولت، صنعت ساخت را تحت فشار قرار داده است. این در حالی است که ایجاد تغییرات اساسی در فعالیتهای سازمانی نیازمند فعال شدن فرآیند یادگیری سازمانی است. یکی از روش هایی که میتواند جایگزین تحقیقیات مبتنی بر نظر سنجی برای اندازه گیری متغیرهای مدل مفهومی شود، داده ها و اطلاعات دست دوم مانند اسناد و مدارک شرکتها، گزارشات مالی و غیره است.


سازوکار فرد به فرد (WOM) و خبررسانی (Broadcast)

انتشار یک پیام در شبکه‌های اجتماعی به کمک سازوکار فرد به فرد (WOM) و خبررسانی (Broadcast) انجام می‌شود. این دو سازوکار علاوه بر آنکه می‌توانند به صورت همزمان باعث انتشار شوند، با توجه به قالب پیام اثرات متفاوتی بر سرعت انتشار خواهند داشت. سوالی که مطرح است ترکیب بهینه WOM و Broadcast با توجه به قالب پیام است. به عنوان مثال یک پیام متنی، یک عکس یا یک فیلم بهتر است به کمک کدام یک از سازوکارهای انتشار یا چه ترکیبی از آن‌ها انتشار پیدا کند؟ تغییر قالب پیام باعث ایجاد چه تفاوتی در انتشار می‌شود؟ انتشار WOM در مرحله اولیه از یک یا چند گره آغاز می‌شود که به گره‌های اولیه بذر می‌گویند. انتخاب بذر بهینه می‌تواند سرعت انتشار را افزایش دهد. با توجه به پژوهش‌های گذشته اهمیت انتخاب بذر(ها) با افزایش تراکم شبکه کاهش پیدا می‌کند. سوالی که مطرح است و احتمالا به صورت محاسباتی قابل حل باشد، حد بالای افزایش سرعت انتشار بر حسب تراکم شبکه در صورت انتخاب بذر بهینه نسبت به حالت انتخاب تصادفی بذر است. در واقع اگر انتخاب بذر بهینه را هزینه‌بر در نظر بگیریم که در واقعیت نیز این گونه است، بهتر خواهد بود برای شبکه هایی از یک حد متراکم‌‌تر بذر را به صورت تصادفی انتخاب کنیم! در پژوهش‌های گذشته اثر متغیرهای مرکزیت در انتخاب بذر بهینه برای زمانی که Broadcast در شبکه اتفاق نمی‌افتد مورد بررسی قرار گرفته است. در اغلب این مطالعات شبکه به صورت استاتیک در نظر گرفته می‌شود. سوالی که احتمالا به کمک شبیه‌سازی قابل بررسی است، آنالیز حساسیت متغیرهای مرکزیت بر انتشار است. مثلا در حالی که افزایش درجه بذر می‌تواند زمان انتشار را کاهش دهد، با تغییر (اضافه یا کم شدن یال) تصادفی 10 درصد از شبکه آیا بذر قبلی همچنان بهینه خواهد بود؟ کدام یک از متغیرهای مرکزیت حساسیت کمتری نسبت به تغییر شبکه خواهند داشت؟